یعنی چی واقعاً ؟
یعنی چی واقعاً ؟
اینقدر خوشم میاد از این استادایی که رس آدمو میکشن یعنی هر چی به ذهنشون میزنه که دانشجو میتونه تو این چند واحدی که با اینا داره انجام بده فوراً ازش میخوان به کاملترین نحو ممکن انجام بده وگرنه که نمره بی نمره !نه من نمیدونم چرا واقعاً بعضیها اینقدر شاد و خوشحال و مسرورن که درساشونو با استاد گلابی بر میدارن !آخه آخرش که چی ؟آخرش یا سر یک کلاس دیگه در ترم های آینده با اختیار سکوت دست جمعی در مقابل سوالهای ساده ای که جوابشونو باید سر کلاس همون استاد سمبل کنِ نمره بده گلابیِ جک تعریف کنِ وقت تلف کنِ 20 دقیقه آنتراک بده یاد میگرفتن تحقیر میشن یا فردا پس فردا سر کار اون کاغذ پاره ی لیسانس رو میکوبن تو سرشون* میگن برو بذارش در کوزه آبشو بنوش .والـّا !
عمراً هم هیشکی قبول نمیکنه استادتون بد بوده همشون به اتفاق هم میگن شما دانشجویین باید علم رو خودتون میجوییدید !بابا اصن کی گفته این "جو" واسه جوییدن گذاشته شده شاید هم جویدن باشه !
یعنی چی واقعاً ؟
چرا بعضی استادا فک میکنن ما خنگیم ؟ها ؟نه واقعاً چرا ؟
بنظر شما کسی که متّه میخره به چی نیاز داره ؟ خوب معلومه دیگه ،چرا استاد فک میکنه ما اینقدر خنگیم که نمیدونیم ؟ولی کی جرأت داره سر کلاس بگه خوب !
نتیجه این خنگ فرض کردن ما میشه اینکه خودش جواب سوال خودشو میده و بعدش هم ناچار میشه بگه نخندین بابا ، باید گریه کنید که اینقدر بدبختیم بخدا ! خوب من کاملاً موافقم با توضیح این استاد گرام ولی بقول اون استاد گرام ترم پیش مگه شما استاد نیستی ؟مگه استاد این مملکت نیستی ؟مگه دفه اولته که تو دانشگاه و سر کلاس مختلط تدریس میکنی ؟مگه تو این مملکت زندگی نمیکنی ؟مگه ایرانی نیستی ؟مگه زنده نیستی ؟یا اینکه مردی خودت خبر نداری!اگه نه که میدونستی خوب!ها ؟ها ؟ها ؟پس چرا نمیدونستی بدبختیم ؟
* : به سوم شخص توجه دارین که :))))